جدول جو
جدول جو

معنی نشان وار - جستجوی لغت در جدول جو

نشان وار
(نِ)
نمودار. نمونه. نشانه:
ای نموداری ز یک لفظ وفاق تو بهشت
ای نشان واری ز یک حرف خلاف تو سقر.
ازرقی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نشان دار
تصویر نشان دار
دارای نشان، دارای علامت
فرهنگ فارسی عمید
(دَ نِ)
که علامتی دارد، علم. سرشناس. که به علامتی نزد همگان معروف است، مشخص. نمایان. هویدا.
- دروغ نشان دار
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شرح و تفسیر و شرح اصطلاحات. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
مثل نادان ها، جاهلانه، چون نادانان: و اگر چه از علم بهرۀ تمام داشت نادان وار در آن خوضی می پیوست، (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(دِ گُ)
نان خور. نان خواره. عیال. رجوع به نانخواره و نانخور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمان وار
تصویر کمان وار
مانند کمان، خمیده و مقوس
فرهنگ لغت هوشیار
نان خورنده، کسی که وجه معاشش از دیگری تامین شودوظیفه خور: کسی را که چندین هزار مرد و زن نانخورباشند... چگونه بسخا و مروت وصف توان کردک، گدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشاندار
تصویر نشاندار
سرشناس، مشخص، نمایان، هویدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان گر
تصویر نشان گر
حاکی
فرهنگ واژه فارسی سره